پسر گلم، ماهانپسر گلم، ماهان10 سالگیت مبارک
دختر نازم، پرنیاندختر نازم، پرنیان، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
دختر دلبرم، پریساندختر دلبرم، پریسان، تا این لحظه: 3 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

ماهان و پرنیان ، هدیه ناب خدا

عقيقه كردن

1393/8/3 11:2
نویسنده : مامان
665 بازدید
اشتراک گذاری

ماهان عزیزم ، بالاخره قسمت شد و شما رو درست تو روز آخر ٥ ماهگيت يعني ٣٠ مهر عقيقه كرديم تا هم سنت پسنديده اي رو كه خيلي از بزرگان دين به اون توصيه كردن رو بجا بياريم و هم از خدا بخوايم شما رو از خطرات و بلاها محافظت كنه. دو روز بعد حدود ٢٠٠ نفر مهمون دعوت كرديم واسه شام چلوكباب كوبيده سفارش دادیم. روز بعد هم غذاهاي اضافه رو ظرف كرديم بين تعدادی مستحق تقسيم كرديم. البته همزمان با شما خاله جون رو هم عقیقه کردند.

خداروشكر مراسم هم به خوبي برگزار شد. شما هم من رو زیاد اذیت نکردی آخه طبق میلت رفتار میشد و همش بغل بقیه بودی. البته چون ظهر هم مراسم عقیقه سجاد پسر دختر عموی مامان دعوت بودیم و شب هم مهمونی خودمون بود، از بس از این بغل به اون بغل شدی و مورد توجه و بوس قرار گرفتی که حسابی خسته شدیخسته . واسه همین آخر شب کلی گریه کردی گریه اما به محض رسیدن به آرامش خونمون، چنان خوشحال شدی و ذوق میکردی که با کوچکترین اشاره ای قهقه میزدی.خنده من وبابا هم با کمال تعجب میگفتیم: ایشون همون پسریه که اونطوری گریه میکرد؟!!!تعجبتعجب

در آخر بايد از همه اطرافيانمون واسه زحماتشون تشكر كنيم. به خصوص خانواده خودم و بابات.محبت

ادامه مطلب فراموش نشه!

خدا حاج بابا رو واسمون حفظ کنن ، اینجا دارن دعای عقیقه رو میخونن.

این گوسفند بیچاره هم فدای یه تار موی گل پسرم شد!

اینجا هم آماده رفتن به مراسم پذیرایی از مهمونایی ( واسه اولین بار لباسی رو که سال قبل با کلی امید برات بافتم رو پوشیدی)

پسندها (1)

نظرات (3)

افسانه
9 آبان 93 23:57
ایشالا ماهان جووون همیشه صحیح و سالم باشه و سه تایی در کنار هم خوشبخت باشین
مامان
پاسخ
ممنون افسانه جون
میترا
10 آبان 93 15:46
کاش بوديم آن زمان کاري کنيم از تو و طفلان تو ياري کنيم کاش ما هم کربلايي مي شديم در رکاب تو فدايي مي شديم السلام عليک يا ابا عبدالله ...
میترا
10 آبان 93 15:46
چه پسر نازی خدا حفظش کند
مامان
پاسخ
ممنون خداوند مهران جون رو هم برای شما حفظ کنه و زیر سایه شما و باعث افتخارتون باشه.