تولد یکسالگی
ماهان جونم تولدت مبارک
بالاخره نوبت جشن تولدت رسید... به خاطر اینکه تو روز تولدت خیلی خسته سفر بودیم و بعدش هم شما مریض شدی، جشن تولدت به تعویق افتاد.
چون شما خیلی کوچولویی و با مفهموم تولد آشنا نیستی و از طرفی هنوز زیاد به شلوغی عادت نداری و زود خسته میشی، تصمیم گرفتیم جشن تولدت رو سه نفری برگزار کنیم، ولی چون شما فعلا تنها نوه خانواده آقاجون هستی اونا هم خیلی اشتیاق داشتن که تو تولدت حضور داشته باشن، واسه همین تولدت با حضور خانواده آقاجون و دایی و عزیز برگزار شد. البته یه تولد ساده و خودمونی که محور همه توجها شما بودی و حسابی حال کردی.
با اینکه تولدت ساده بود اما از چند روز قبل کلی تلاش کردم، واست تم تولد طراحی کردم ، بابا چاپشون کرد، کیک پختم، تزیین کردم ، و خلاصه اینکه انجام همه این کارا با وجود یه پسر شیطون ممکن نبود جز در نیمه شب
یکی دو شب تا سحر بیدار بودم و طراحی میکردم .... ولی اینقدر ذوق و شوق داشتم که نمیتونی تصور کنی... فدااااات بشم نفس مامان
در ادامه تولدت به روایت تصویر :
تزیینات تولدت در یک نگاه
ساعت تولدت که خیلی دوستش دارم
چندتا آهنگ تولدت مبارک دانلود کرده بودم که تقریبا در کل مراسم پخش بود و شما مدام در حال دست زدن و نای نای کردن بودی
اینم پذیرایی ساده با هندوانه میوه مورد علاقه شما و کیکی که خودم پختم و متناسب با تم تولدت تزیین کردم والحق خیلی خوشمزه هم شده بود.
و اما کادوها
یه استخر توپ از طرف بابایی واسه گل پسرش که البته میشه به عنوان استخر آب هم استفاده کرد
تلفن از طرف خودم تقدیم به نفسم
وجه نقد از طرف عزیز جون ، دستشون درد نکنه خدا حفظشون کنه
تاب از طرف آقاجون و مامان جون، دستشون درد نکنه
شلوارک خیلی شیک از طرف دایی و زندایی، دستشون درد نکنه
و یه عروسک حباب ساز از طرف خاله که حسابی تو رو متعجب کرد ، دستش درد نکنه
و در آخر هم ممنون از عزیزانمون که با حضورشون به تولدت گرمی بخشیدن ؛
خدا همه شون رو واسمون حفظ کنه