پسر گلم، ماهانپسر گلم، ماهان10 سالگیت مبارک
دختر نازم، پرنیاندختر نازم، پرنیان، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
دختر دلبرم، پریساندختر دلبرم، پریسان، تا این لحظه: 3 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

ماهان و پرنیان ، هدیه ناب خدا

سفر به قم و جمکران

صبح جمعه .... مسجد جمکران ..... دعای ندبه...... آرامش وصف نشدنی.... و البته شما که چون صبح زود از خواب بیدار شده بودی بعد از کلی بهانه گیری تو بغلم خوابت برد حرم حضرت معصومه(س) بعد از زیارت مسیر برگشت از شمال اومدیم تا شما کلی ماسه بازی کنی و ما کشف کنیم که پسر کوچولوی ما چقدر به خاک بازی و ماسه بازی علاقه داره   ...
29 ارديبهشت 1394

11 ماهگیت مبارک

پسر بهاری من 11 ماهگیت مبارک اول بگم که ماشالله به گل پسرم که قبل یه سالگی راه افتاد  البته هنوز نمیتونی با تسلط راه بری ولی خوب پشتکارت حرف نداره دو تا دندون دیگه هم درآوردی و الان سه تا دندون داری، 2 تا بالا یه دونه پایین نق نقو شدنت همچنان ادامه داره و تقریبا اجازه هیچ کاری نمیدی فقط دوست داری یا پیشت بشینم یا تو بغلم باشی واسه خودت یه پا مهندسی، عاشق اینی که یه ظرف دردار بهت بدم تو هم هی درشو بازکنی هی ببندی البته وقتی که دیگه بهش کاملا مسلط بشی میذاریش کنار و من باز باید دنبال یه چیز جدید باشم که سرگرمت بکنه نمیدونم تا حالا از رقصیدنت گفتم یا نه؟؟؟ ولی خوب! خیلی قشنگ دست میزنی و میرقصی فعلا بیشترین ناحیه ای ک...
30 فروردين 1394

اولین قدمهای ماهان

پسر گلم، عشق مامان و بابا،  یکی دو هفته میشه که میتونی از مبل بگیری و راه بری ولی  اولین قدمهاتو بدون کمک در روز سه شنبه 25 فروردین درست تو سن 10 ماه و 25 روزگی برداشتی. من وبابا مهمونی دعوت بودیم و چون شما خسته بودی پیش مامان جون وخاله جون گذاشتیمت، وقتی آخر شب برگشتیم دیدیم بله گل پسرمون از سر شب در حال تمرین راه رفتن بوده. خلاصه هممون کلی خوشحال شدیم.  با هر قدم تشویقت میکردیم تو هم کلی ذوق زده شده بودی ،فعلا در حد 4 تا 5 قدم برمیداری و میخوری زمین، اما اصلا خسته نمیشی و با نگاهت میخوای دستمون رو بگیریم تا از زمین بلند شی. از فردای اون روز هم میبرمت تو حیاط و کفشای بوق بوقی پات میکنم و دستتو میگیرم تا راه بری....
28 فروردين 1394

نوروز 94 ، اولین بهارت مبارک

اولین بهار زندگیت مبارک پسرم , امیدوارم سعادتمند و شاد صدها بهار رو ببینی گلم. بالاخره نوروز 94 از راه رسید. امسال اولین سالی بود که شما کنارمون بودی و میتونستیم لحظه سال تحویل رو 3 نفری جشن بگیریم، اما چون تحویل سال ساعت 2:15 بامداد بود دلم نیومد بیدارت کنم ، واسه همین فقط من و بابا تحویل سال بیدار بودیم. اما صبح که بیدار شدی لباسای قشنگتو پوشیدی و سه نفری عیددیدنی ها رو شروع کردیم.  سفره هفت سین رو هم عصر جمعه 29 اسفند که شما خواب بودی من و بابا فرصت رو غنیمت دونستیم و سریع آمادش کردیم و از دست شیطنتهای شما وروجک مجبور شدم امسال رو اپن بذارم. شما و تیپ نوروز 94 لباس گرمی که برات بافتم تا اگه تو بهار ه...
15 فروردين 1394

10 ماهگیت مبارک

نفس مامان ، عاشقتم ...... 10 ماهگیت مبارک    این عکسها رو بعد از اومدن از عروسی برادرخانوم عمو عباس گرفتم، از بس تو تالار بغلم بودی حسابی خسته شدی و به محض اومدن خونه تازه سرحال شده بودی و انگار نه انگار ساعت 12 شبه!!!!! ماهان وقتی قیافه بچه شیطونا رو میگیره... قربووووووووووونت بشم پسر شیرینم یه روز خوب در طبیعت روستا و شما که با وجود شالگردن بازم انگشتت ....   این ماه، ماه خونه تکونی بود. با وجود شما واقعا واسم سخت بود. آخه نمیذاشتی از کنارت تکون بخورم و وقتی بیدار بودی باید کنارت مینشستم یا باهات بازی میکردم. امیدوارم روز به روز که بزرگتر میشی این رفتارت بهتر شه. خلاصه یا مجبور ...
29 اسفند 1393

رویش دومین دندان

دومین مرواریدت هم مبارک باشه... بالاخره بعد از چندماه انتظار دومین دندونت درست بالای دندون قبلیت خودشو نشون داد. بعد از رویش دومین دندونت وقتی داشتی شیر میخوردی چنان گاز گرفتی که چند قطره خون از مامان جاری شد  ولی عیب نداره پسرم با دیدن خنده و روی ماه تو همه چی فراموش میشه. واسه این دندونت هم زیاد اذیت نشدی البته فراموش نکنیم که تو ذاتا پسر صبوری هستی. مامان قربونت بشه عزیز دلم. ...
21 اسفند 1393

اولین آرایشگاه

امروز واسه اولین بار رفتی آرایشگاه. البته موی زیادی نداری ولی با بابا رفتی تا موهاتو واسه عید نوروز مرتب کنی. اولین اصلاح سرتو رفتی آرایشگاه مرتضی که بابا همیشه میره ؛ قربونت بشم بر خلاف تصورمون اصلا اذیت نکرده بودی و آروم بودی. اینقدر بامزه شدی که نگو.... عاشق خط پشت گردنتم ....  مبارک باشه عزیز دلم... ...
19 اسفند 1393